دلبر مستأجر: خاطرات یک زن خانهدار شهوانی، داستانی است دربارهی زنی خانهدار به نام هینا که صاحبخانهای جذاب و جوان به نام آراتا دارد. هینا زنی خانهدار و دلمرده است که از زندگی زناشویی خود راضی نیست. آراتا نیز مردی جوان و مجرد است که به تازگی خانهای را خریداری کرده و به دنبال مستأجری برای یکی از اتاقهایش است.
هینا پس از دیدن آگهی اجارهی اتاق، به خانهی آراتا میرود و در همان نگاه اول، جذب او میشود. آراتا نیز از هینا خوشش میآید و به او پیشنهاد میدهد که در خانهاش زندگی کند. هینا با خوشحالی این پیشنهاد را میپذیرد و به خانهی آراتا نقل مکان میکند.
از همان روز اول، هینا و آراتا رابطهای صمیمانه با یکدیگر برقرار میکنند. آنها با هم غذا میپزند، فیلم میبینند و دربارهی زندگی خود صحبت میکنند. هینا کمکم متوجه میشود که به آراتا علاقهمند شده است.
آراتا نیز به هینا علاقهمند است، اما نمیداند که چگونه احساسات خود را به او ابراز کند. او میترسد که هینا از او خوشش نیاید یا رابطهی آنها خراب شود.
یک شب، هینا و آراتا پس از تماشای فیلم، به یکدیگر اعتراف میکنند که به هم علاقهمند هستند. آنها همدیگر را میبوسند و رابطهای عاشقانه را آغاز میکنند. هینا و آراتا با هم رابطهای پرشور و لذتبخش دارند. آنها با هم به سفر میروند، به رستورانهای مختلف سر میزنند و لحظات خوشی را با هم سپری میکنند. هینا پس از آشنایی با آراتا، دوباره احساس جوانی میکند و از زندگی خود لذت میبرد.
این داستان، داستانی است دربارهی عشق، شهوت و رهایی. داستانی که نشان میدهد که عشق میتواند در هر سنی و در هر شرایطی رخ دهد.









