داستان “همکار مست”، که با عنوان “日奈娇 NO.179” منتشر شده است، روایتی اغواگر و پر از تنش از روابط محل کار و پیامدهای ناخواسته آن است. این داستان به بررسی خطوط مبهم بین هوس، مستی و پشیمانی میپردازد.
داستان از جایی آغاز میشود که شخصیت اصلی، که احتمالاً یک کارمند معمولی است، در یک مهمانی شرکت یا دورهمی دوستانه شرکت میکند. در این فضا، او با یکی از همکارانش، به نام “هیناتا” (Hinata)، که به نظر میرسد بیش از حد الکل مصرف کرده، مواجه میشود. هیناتا در حالت مستی، رفتارهای تحریکآمیزی از خود نشان میدهد و به شخصیت اصلی نزدیک میشود.
شخصیت اصلی، که در ابتدا مردد است، به تدریج تسلیم وسوسه میشود. جذابیت هیناتا و فضای مستی حاکم، او را به سمت رفتارهایی سوق میدهد که در حالت عادی از آنها اجتناب میکرد. این لحظات، پر از هوس و شهوت است، اما همزمان، سایهای از نگرانی و پشیمانی بر آنها سنگینی میکند.
پس از این ماجرا، شخصیت اصلی با عواقب انتخابهای خود روبرو میشود. او باید با احساس گناه، شرم و ترس از برملا شدن این راز دست و پنجه نرم کند. رابطه او با هیناتا نیز تحت تأثیر این اتفاق قرار میگیرد. آیا آنها میتوانند به روال عادی بازگردند؟ آیا این راز، برای همیشه بین آنها باقی خواهد ماند؟
داستان “همکار مست”، هشداری است در مورد خطرات مستی و هوس، و همچنین تأملی است در مورد پیچیدگیهای روابط انسانی و پیامدهای ناخواسته تصمیمات لحظهای.









